English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6021 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
non matriculated U دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
junior schools U دوره اول دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
slav declined U اسلاو پذیرفته نشده
persona non grata U شخص پذیرفته نشده
king's gambit declined U گامبی شاه پذیرفته نشده
queen's gambit declined U گامبی وزیر پذیرفته نشده
alekhine's variation U واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
haute ecole U دبیرستان
middle school U دبیرستان
secondary school U دبیرستان
secondary schools U دبیرستان
high schools U دبیرستان
schools U دبیرستان
secondery school U دبیرستان
high school U دبیرستان
school U دبیرستان
middle schools U دبیرستان
gym U زورخانه دبیرستان
gymnasium U زورخانه دبیرستان
gymnasiums U زورخانه دبیرستان
lycee U دبیرستان فرانسوی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
lycee l U دبیرستان دولتی درفرانسه
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
principals U رئیس دانشکده یا دبیرستان
high schools U مدرسه متوسطه دبیرستان
principal U رئیس دانشکده یا دبیرستان
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
proms U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prom U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
agreed U پذیرفته
accepted U پذیرفته
adopted U پذیرفته
unquestioned U پذیرفته
taken U پذیرفته
agreed to U پذیرفته
received U پذیرفته
avowed U پذیرفته
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
to pass muster U پذیرفته شدن
to go down U پذیرفته شدن
passed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
he was received to membership U بعضویت پذیرفته شد
his was granted U دعایش پذیرفته شد
admitted U پذیرفته شده
authorized <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
approved <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
allowed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
agreed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
acceptably U چنانچه پذیرفته شود
inductee U استخدامی پذیرفته شده
slav accepted U اسلاو پذیرفته شده
accepted barbarism U غلط مشهور یا پذیرفته
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
incomplete U انجام نشده پر نشده
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
queen's gambit accepted U گامبی وزیر پذیرفته شده
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
to pass for U پذیرفته یا شناخته شدن بجای
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
to be called at the bar U به سمت وکالت پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
a bitter pill to swallow <idiom> U یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
naturalizing U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
naturalises U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
naturalizes U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalising U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalize U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
Nothing can excuse such impoliteness. U هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
specification U کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
approval U متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval U توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
tabling U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabled U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
affirmative سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
CMIP U پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
postulating U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulates U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulated U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulate U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
intemerate U بی ناموس نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
inedited U منتشر نشده
innascible U زایده نشده
inedited U چاپ نشده
inextinct U نیست نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
imperforate U منگنه نشده
in quires U صحافی نشده
in sheets U صحافی نشده
increate U افریده نشده
unseen U مکشوف نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
the date was not specified U نشده بود
untested <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
unaccommodated U فراهم نشده
unfinished U تمام نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
tenantless U اشغال نشده
undetected U کشف نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
inviolate U نقض نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
non switched line U خط گزینه نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
roughdry U اطو نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
unadulterated U مخلوط نشده
outstandingly U پرداخت نشده
outstandingly U تصفیه نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U واریز نشده
outstanding U پرداخت نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U واریز نشده
unalloyed U الیاژ نشده
uncontrolled U کنترل نشده
uncontrolled U مهار نشده
Recent search history Forum search
1some services are not in full force
1set the record straight
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
2purchase off the registry
1life cycle ceremonies
1rite de passage
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1what is Labbad
1اينک که به لطف الهي و تلاش و کوشش خويش توانسته ايد دوره تحصيلي را در دانشکده ای ادبیات دانشگاه هرات با افتخار طي نماييد، صميمانه اين موفقيت را به شما و خانواده محترمتان تبريک مي گويم و اميدوارم با ت
1die offs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com